به نام خدا
سلام؛
آدمی که مینویسه،
شاید یه چیزایی بدونه،
یه مطلبی خونده باشه یا به گوشش خورده باشه،
یا یه چیزی رو تجربه کرده باشه،
و درموردش بنویسه.
ولی این دونستن لزوماً به معنی بلد بودن نیست.
"دونستن" با "بلد بودن" خیلی فرق داره.
مثلا شاید کسی چندین صفحه مقاله علمی متقن درمورد ضررهای سیگار بنویسه،
ولی خودش هم سیگار بکشه.
میدونه چقدر بده،
ولی این دونستن به مرحله عمل نرسیده.
"بلد بودن" یه مهارت عملی تو دلش داره.
یعنی اون چیزی که میدونی،
اینقدر برات معرفتی شده که حالا بهش عمل هم میکنی.
دونستههای امثال من، معمولاً تلنباری از اطلاعات هستن که از طرق مختلف بهمون رسیدن،
ولی معرفتی نشدن.
یه مشت بذر درجه یک رو پاشیدیم رو یه زمینی و رفتیم.
خب هیچی هم ازش درنمیاد!
حالا این معرفته از کجا میاد؟
صبر کنیم خودش بیاد یا نه باید بسترشو فراهم کنیم؟
اونایی که فکر میکنن تلنبار اطلاعات، به معرفت منجر میشه، خیلی دارن بیراهه میرن.
آدم اگه چیزی میدونه، باید خودشو وادار کنه (به هر سختیای هم که هست) به اون دانستهاش عمل کنه.
اگه میدونم فلان کار درسته، باید خودمو وادار کنم بهش عمل کنم.
اگه میدونم غلطه، باید خودمو وادار کنم ازش دور شم.
اینکه همت کنم به اون دونستهام (هرچقدر هم اندک باشه) عمل کنم، درهای معرفت به روم باز میشه. بعد دیگه اصلاً نمیتونم به دانستهام عمل نکنم.
تازه مطلب خیلی عمیقتر از ایناست.
عمل به دانستهها، توصیه همه بزرگان اخلاقه،
به علاوهی توقف در ندانستهها.
یعنی اگه تشخیص ندادی، دست نگهدار.
عمقش اینجاست که اگه جایی هم گیر کردی و دیدی نمیفهمی، دیدی به معرفت نمیرسی، راهشو برات باز میکنن:
وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجـًا
و از یه جایی که فکرشم نمیکنی، بهت میرسونن:
وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب
از این قشنگتر؟
وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 140
کل بازدیدها: 584120